فرنی خورون
فدای خنده هات بشم.
چندروزی هست که شروع کردم بهت فرنی میدم.خیلی دوست داری.وقتی قاشق رو نزدیک دهنت میکنم همچین دهنت رو بازمیکنی که دلم میخواد بخورمت.
حالا مامانی میخواد از هفته دیگه بهت سوپ هم بده.خداکنه دوست داشته باشی.
وقتی غذا خوردن مارو میبینی ،آب دهنت رو قورت میدی وبه تک تک قاشق بالا وپایین رفتن ها نگاه میکنی.
تو عشق منی عسیس دلم.
دددددددددددددددددددوووووووووووووووووووست دااااااااااااااااااااااااااااااارم تکدونه دلم
تولد مامانی
قربونت بشم الهی...
روز پنجشنبه رفتیم خونه مامان بزرگ.عمه سارا حسابی مامانی رو غافلگیر کرد.
ولی خب تولد مامان جمعه بود ولی به خاطری که عمه جمعه میخواست بره سبزوار واسه کاری ،تولد رو جمعه گرفته بود.
تو حسابی ذوق زده شده بودی ودستوپا میزدی.
روز پنجشنبه رفتیم خونه مامان بزرگ.عمه سارا حسابی مامانی رو غافلگیر کرد.
ولی خب تولد مامان جمعه بود ولی به خاطری که عمه جمعه میخواست بره سبزوار واسه کاری ،تولد رو جمعه گرفته بود.
تو حسابی ذوق زده شده بودی ودستوپا میزدی.
حساب وکتاب
اگر باباجونم پول بده 3تا ماشین میخرم! نه به جاش 3تا شتلات میخرم،2 تا موتور و..................................