mohammad reza

mohammad reza جان تا این لحظه 10 سال و 10 ماه و 16 روز سن دارد

تکرار خاطره ها

گلبرگ من

وقتی پا به این دنیاگذاشتی زندگی رو برای من وبابایی شیرین کردی. از بدو ورودت مسیر زندگی ما عوض شد. شد یک زندگی هدفدار.

شوق وذوق خرید وسایلات رو داشتم. هرروز با مامان بزرگ میرفتیم خرید.یادم دکتر تاریخ تولدت رو زده بود 5مرداد. ولی توی شیطون بلا زودتر از اون تاریخ اومدی.چه استرسی داشتم. دقیق 40 روز زودتر به دنیا اومدی. همش میترسیدم اتفاقی واست بیفته. اما خداروشکر همه چی به خوبی پیش رفت.اما چون زود به دنیا اومدی وزنت خیلی کم بود. میترسیدم بغلت کنم.اما خداروشکر الان پهلوونی شدی واسه خودت.

هرروز عکساتو میشینم نگاه میکنم و این خاطرات واسم زنده میشه.

قربونت بشم. منو بابایی خیلی خیلی دوستت داریم.

حالا وقتی بهت نگاه میکنم قربون بزرگی خدامیشم که تورو به ما داد. با این شیرین کاری ها ،قهقه خندیدنات حسابی خودتو واسه ما عزیز کردی.شدی تک ستاره زندگی.

بی چشم میشه زندگی کرد ولی بی نفس هرگز....

همه عالم چشم من...

ولی تو نفس من...!!!!


تاریخ : 19 دی 1392 - 00:14 | توسط : محمد رضا | بازدید : 2893 | موضوع : وبلاگ | 7 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام